اس ام اس عاشقانه جدید
گزوه سرگرمی مجله اینترنتی ائویمیز اس ام اس های عاشقانه
در انتظار تو بنشستم و سرآمد عمر
دگر چه داری از این بیش انتظار از مَـن…
شهریار
******************************
ای ز غـــم فراق تو جان مرا شکایتی
بر در تو نشسته‌ام منتظر عنایتی
گر چه بمیرم از غمت هم نکنی به من نظر
ور همه خون کنی دلم، هم نکنم شکایتی
عراقی
*******************************
اشک شب و آه سحر، خون دل و سوز جگر
ترسم که سازد آشکار اسرار پنهان تو را
آشفته خاطر کرده‌ام جمعیت عشاق را
هر شب که یاد آورده‌ام زلف پریشان تو را
فروغی بسطامی
*****************************
سر رشتهٔ شادیست خیال خوش تو
سرمایهٔ گرمیست مها آتش تو
هرگاه که خوشدلی سر از ما بکشد
رامش کند آن زلف خوش سرکش تو
مولانا
***************************
شعر و متن های عاشقانه
امروز چنان مستم،کز خویش برون جستم
ای یار بکش دستم؛ آن جا که تو آن جایی
مولانا
***************************
ای که گفتی جان بده تا باشدت آرام جان
جان به غم‌هایش سپردم نیست آرامم هنوز
حافظ
***************************
مسپار دل به هر کس که رخِ چو ماه دارد
به کسی سپار دل را، که دلت نگاه دارد…
سلمان ساوجی
جملات عاشقانه و احساسی
عهد و پیمان تـــو با ما و وفا با دگــران
ساده دل من که قسم‌های تو باور کردم
شهریار
**************************
شب فراق که داند که تا سحر چند است
مگر کسی که به زندان عشق در بند است
سعدی
***************************
دلا دیدی که جانانم نیامد
به درد آمد به درمانم نیامد
به دندان می‌گزم لب را که هرگز
لب لعلش به دندانم نیامد
عطار
*****************************
بجز تو در همه عالم دگر دلبر نمی‌بینم
بجز تو در همه گیتی دگر جانان نمی‌دانم
بجز غوغای عشق تو درون دل نمی‌یابم
بجز سودای وصل تو میان جان نمی‌دانم
فخر الدین عراقی
****************************
شعر و متن های عاشقانه
بی‌حاصلست یارا اوقات زندگانی
الا دمی که یاری با همدمی برآرد
سعدی
*****************************
من ز فکر تو به خود نیز نمی پردازم
نازنینا تو دل از من به که پرداخته‌ای
سعدی
******************************
سخت نازک گشت جانم از لطافت‌های عشق
دل نخواهم جان نخواهم آنِ من کو آنِ من
مولانا
*******************************
ای که در کشتن ما هیچ مدارا نکنی
سود و سرمایه بسوزی و محابا نکنی
دیده ما چو به امید تو دریاست چرا
به تفرج گذری بر لب دریا نکنی
حافظ
********************************
ندانمت که چه گویم ، تو هر دو چشم منی !
که بی وجود شریفت جهان نمی‌بینم …
سعدی
********************************
صبر آن چنان به نقطه پایان رسیده بود
کز تنگنای حوصله، فریاد می‌وَزید …!
محمد سلمانی
******************************
ترک یاری کردی و من هم چنان یارم ترا
دشمن جانی و از جان دوست تر دارم ترا
قصد جان کردی که یعنی: دست کوته کن ز من
جان بکف بگذارم و از دست نگذارم ترا
هلالی جغتایی
*******************************
ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق
برو ای خواجه عاقل هنری بهتر از این
من چو گویم که قدح نوش و لب ساقی بوس
بشنو از من که نگوید دگری بهتر از این
حافظ
*********************************
درباره این سایت